تولدت مبارک

دوستت خواهم داشت. چنان قبل و چونان که در آینده. باشد که بودن در آسمان این خانه را از ستاره بیاموزم. که من در شب خودم را یافته ام. تو را و حضور نوری که خفتگان را به عشق بیدار می‌‌کند. ستاره منور من، دن تولدت مبارک...

سلام صبح بخیر یک احوالپرسی کوتاه و از ته دل، دو سه چهار تا قلب رنگی و ماچ و بوسه و اینگونه اغاز میکنیم بودنمان را، چقد این فضای مجازی خوب است و نبودش بد.در یک قاب گوشی صورتت را می بینم با عکسی، و قربا تولدت مبارک...

سلام دنیام"امشب از آسمان دیدهٔ تو، روی شعرم ستاره می بارد، در سکوت سپید کاغذها، پنجه هایم جرقه می کارد. شعر دیوانهٔ تب آلودم، شرمگین از شیار خواهشها، پیکرش را دو باره می سوزد، عطش جاودان آتش ها. آری آ تولدت مبارک...

دل دلتنگ بود در غروبی که کلبه سرد بود. مثلِ امروز که تنگ بود دلم، دل منتظر تو در فراق، کلبه منتظر سوی چراغ، آمدی و دلم شد پر از شور، چنان که کلبه پر از نور. خسته بودی، خوابیدی و شب از شب پُر شد، شبت پ تولدت مبارک...

دلتنگ آغوشی باش که دلتنگ توست، عشق در وقت نیاز، آغوش میخواهد و یک شانه‌ محکم، از جنس صداقت. دلتنگم، دلتنگ گرمای دستانت، و عشقت که پناهم بود و هست. گرچه هرگز سهم من نشدی ولی با تمام وحودم دوستت دارم و می پرستمت. دلتنگ چشمان پر از شور و نشاط دخترکی زیبا روی در شب شادی که در انتظارت چه تلخ و دیر میگذرد. انگار زمان را هل میدهم به جلو و نمی رود که نمیرود.

تولدت مبارک...

سلام عزیزم! دنیام! دوستت دارم آنطور که هستی، از اعماقِ قلبم و از تک تک سلول‌های وجودم به تو عشق می ورزم. ای که سرشارِ خلوص و لبریز از محبت و صداقتی، به قول سیمین بهبهانی مرا هزار امید هست و هر هزار تو تولدت مبارک...

بیا باور کنیم دنیا هنوز هم مثل شب زیباست زمینش هست، خدای مهربانش با ماست چقدر از غم سرودیم و چقدر باغصه سر کردیم! رهایش کنیم، کمی بگذریم. بیا باور کنیم دنیا، برای زندگى زیباست! مثل دنیای من که زیباترینه. تمامِ هستی به رقص در خواهد آمد اگرسازت عشق بنوازد.

تولدت مبارک...

سلام دنیام هر صبح طلوع دوباره‌ خوشبختی و امید دیگری است. بگشای دلت را به مهربانی، و عشق را در قلبت مهمان کن. بی شک شکوفه های خوشبختی در زندگی ات گل خواهند کرد. من تا ابد در امواج خروشان مهربانی و مرامت، دست و پا میزنم احساسِ آسمانی ات  زورق نجاتم می شوند و من باز هم در زلال احساست غوطه ورم تا دستان امید بر ساحل نگاهم بنشیند. تمام امید من زودتر خوب شو که من تاب و تحملم کم است.

تولدت مبارک...

سلام دنیام دیروز بد جور هوای دلم ابری بود نتونستم چیزی بنویسم امروز آسمان ابری شده  و زمین در عطش سایه ی ابری سیاه و نم نم بارانی، و من در حسرت دیدار دوباره ی خورشیدم، سرشار از امید، خورشید تابان من زودتر بیا. دنیا جونم !  باران بهانه است، این قطره های زلال یاد توست که بر گلبرگهای خاطرات می بارد.  جای قطره های باران سنگ هم ببارد باز هم این یاد توست  که از آسمان  بر خاطرم سرازیر می شود. 

تولدت مبارک...

 مردی خسته خفته است در کلبه ای به انتظار، گرم نیست، منجمد می‌‌شد در این دخمه‌ بی‌ نور و بی‌ دریچه چگونه به صبح باید گفت "سلام" ؟  به لحظه‌های خوبِ خوشبختی‌ به رهایی به چشم‌هایی‌ که میخندند چگونه باید گفت "سلام"  دنیام بیا تا کلبه گرم شود نورانی شود. منتظرتم خوب شو خوبترین من.

تولدت مبارک...